در مورد آزادی اندیشه وفکر میباشد.

این وب سایت هدفی جزتقریب افکار واندیشه ها چیزی دیگر ندارد وکلیه افکار پیش ما محترم میباشند.ازادی واندیشه یعنی زنده باد مخالف.

در مورد آزادی اندیشه وفکر میباشد.

این وب سایت هدفی جزتقریب افکار واندیشه ها چیزی دیگر ندارد وکلیه افکار پیش ما محترم میباشند.ازادی واندیشه یعنی زنده باد مخالف.

بررسی مسئله طلاق ویا ازهم گستخگی

جامعه شناسان ، مسائل اجتماعی را بر اساس نظریات مختلف جامعه شناختی مورد بررسی قرار می دهند و از نظریه ها و عقاید مختلف جهت تبیین مسائل و ضروریات استفاده می کنند . از جمله این تبیینات ، تبیین کارکردی است که طلاق را برای کل نظام اجتماعی لازم می داند و به آثار و نتایج آن توجه می نماید . بر این اساس از جمله کارکردهای طلاق عبارتند از :

  • پیشگیری از ایجاد مشکلاتی از قبیل انحرافات جنسی ، خودکشی ، اعتیاد به مواد مخدر ، سرقت و ... زیرا خانواده ای که در آن اختلاف و نزاع و جدال و مشاجره و ... وجود داشته باشد کانونی مناسب برای رفع نیازمندی های عاطفی و جسمانی و اقتصادی و روانی اعضای آن نخواهد بود و اگر فردی خود را مجبور به زندگی در چنین خانواده ای بیابد به علت وجود نیازهای فوق و در جهت پاسخگویی به آنها به انواع مشکلات و مسائل اجتماعی مبتلا می گردد . اما طلاق راه حل مناسبی است تابه این نیازها با ازدواج دیگری به طور مناسب و مشروع پاسخ داده شود .
  • پیشگیری از ایجاد و تولد اطفالی که با تربیت در محیط متشنج و مضطرب خانواده ای پر از مشاجره و منازعه به دامان اجتماع پناه می برند و از خانواده رو گردان شده به انواع انحرافات اجتماعی آلوده و گرفتار می شوند .
  • آزادی طرفین ازدواج از قیود زندگی مشترکی نا مطلوب در حالی که به ازای این قیود منافعی نیز شامل حالشان نمی شود . زیرا عدم تفاهم آن دو ، جو پیشرفت و همکاری و امنیت و آرامش در روابط صمیمانه را که لازمه سعادت و ایجاد فرصت های مناسب ترقی و منفعت است ،از بین برده است .
  • جلوگیری از آسیب های روانی و بیماری های روحی که در اثر حضور در جوی نامساعد و پر تلاطم امکان ظهور می یابند .
  • تربیت فرزندان در محیطی آرام و دور از تشنجات و منازعات والدین ،حتی اگر نزد یکی از آن ها تربیت شوند و جلوگیری از ایجاد اختلالات روانی در کودکان بدین وسیله . و...
ادامه مطلب ...

پرگاری به ابعاد دنیا

پرگاری ذهنی بردارید و نوک آن را در منزل خود قرار دهید وبعدهانه ی پرگاررابه اندازه ی مسافت روی زمین باز کنید، بعد دایره ای رسم کنید، همه ی انسانهائی که در این دایره هستند بخشی از اعضای خانواده شما محسوب می گردند.

 غم آنها غم شماست و شادی آنها شادی شماست. در این دایره، همانطور که از خانواده، از فامیل، از آشنایان خود حال و احوال می پرسید؛ می بایست به طور دائم از احوال افراد داخل پرانتز هم پرس و جو کنید. در این دایره باید به فکر رستگاری عموم باشید، نه نجات نفس خویش؛ در فکر مشکلات جمیع نوع انسان باشید و حتی المقدور مشکلات آنها را حل کنید؛ اگر هر کس این دایره را قبول داشته باشد و به آن احترام بگذارد، دیری نمی پاید که در این دایره یک نفر تنگدست و گرسنه باقی نخواهد ماند( چه فقرمادی، چه فقر معنوی)آنگاه سعادت به همه ی خانه ها راه خواهد یافت .باید یاد بگیریم که در چهار دیواری منزل خود محدود نشویم و با دیوارهای سرد وبی روح منزل و شهر و کشور، خود را از دنیا و خلق آن جدا نسازیم.باید درک کنیم مرزها فقط برای رعایت حقوق و زحمت و تلاش مردمند و اگر همه ی  مردم عالم مرزهای خود را درک کردند و به مرزهای دیگران احترام قائل شدند و دائما در فکر نیازهای هم بودند، دیگر نیازی به حصار کشیدن نیست.

 وقتی خود را مسئول حفظ جان و مال و ناموس دیگران در دایره هستی بدانیم، دیگر خلافکاران به راحتی نمی توانند وارد دایره شوند و شناسائی نشده از آن بیرون روند .فرزندان ما اگر از کودکی مشاهده نمایند که ما خود را از دیگران جدا نمی بینیم؛ تافته جدا بافته نیستیم؛ تا آخر دایره تا آن دورترها هم دلسوز انسانهای اطرافمان هستیم؛ خود به خود یاد می گیرند فقط خود را نبینند؛ و در نتیجه در بزرگی بیشتراز آنکه به فکر خود باشند و خود خواهانه عمل کنند، به فکر مجموعه ی دایره ای خواهند بود که در آن قرار دارند و آنگاه یاد می گیرند تیمی عمل کنند و در جهت توسعه ی اجتماعی و اقتصادی دنیا ساعی باشند.

اگر فقط یاد بگیریم دایره دلسوزی و دل نگرانی خود را از تعصب و تبعیض خالی کنیم؛  اگر هر آنچه در این دایره است را مواهبی برای خود بدانیم؛ آنگاه مواهب زمینی به عنوان وسیله ای برای شکوفائی و تعالی روح ما می گردند؛ زیرا نحوه ی زندگی کردن و اندیشیدن ما در مورد دنیای پیرامونمان هدیه ای است بسوی خدا. خداوند دوست دارد این هدیه ای که بسوی او می فرستیم، در آن اثری از کینه و حسد و بخل و دروغ و بددلی و نفرت و افکار منفی دیده نشود. او دوست دارد در هدیه، عشق و مودت و اتحاد به این کره ی خاکی و مخلوقات آن به او فرستاده شود.اگر باورهایمان را از افتخار به وطن فراتر نهیم جهان نیز وطن ما محسوب خواهد شد؛ زیرا افتخار به وطن امری است ذاتی و حتمی و الزامی مثل عشق مادر به فرزند که انکار نشدنی است . اما آیا عشق مادر به فرزند امری عجیب و بدیع است ؟خیر؛ زیرا عشق مادر به فرزند، امری ذاتی و فطری است و اگر چیزی غیر این باشدجای سؤال دارد. پس اگر مادری علاوه بر فرزندان خود،  فرزندان دیگر انسانها رانیز فرزند خود داند و محبت و عشق و دلسوزی مادرانه ی  خود را نثار آنان نیز نماید؛ آنگاه می توان گفت آن محبت، محبت واقعی است؛ آن فداکاری، فداکاری واقعی است. پس عشق به عالم است که سبب افتخار و مباهات است . بیائید به خدمت من علی الارض قیام نمائیم؛ به چشم بیگانگان یکدیگر را نبینیم بلکه همه را دوست خود بدانیم زیرا با مشاهده ی بیگانگی ایجاد  محبت و اتحاد مشکل است. محبت به جسم مرده جان می بخشد؛ محبت حرارت بخش قلوب پژمرده است؛ زیرا عشق به عالم انسانی از عشق به خدا سرچشمه می گیرد فردی که عشق به خداوند را در خود بیابد، آنگاه، نور آن محبت را می تواند به دیگران منتقل نماید .

 اگر در ابراز عشق، سختی هائی بود مطمئن باشیم که سختی ها برای این است که به تکامل برسیم نه اینکه ازرده و افسرده گردیم. پس بر ماست که تمام سختی هارابه خاطر آسایش دنیا و مردمانش بپذیریم آنگاه ما موفقترین موجود دنیا هستیم .بیائید باهم خوشبخت با شیم و در این خوشبختی هدایتگر باشیم ودر این صورت طعم بودن را بچشیم و بچشانیم .