در مورد آزادی اندیشه وفکر میباشد.

این وب سایت هدفی جزتقریب افکار واندیشه ها چیزی دیگر ندارد وکلیه افکار پیش ما محترم میباشند.ازادی واندیشه یعنی زنده باد مخالف.

در مورد آزادی اندیشه وفکر میباشد.

این وب سایت هدفی جزتقریب افکار واندیشه ها چیزی دیگر ندارد وکلیه افکار پیش ما محترم میباشند.ازادی واندیشه یعنی زنده باد مخالف.

آیا ایران به جام جهانی ۲۰۱۰صعود میکند.

باید به جام جهانی ۲۰۱۰صعود کنیم

به راستی نباید از آقای کفاشیان پرسید که در این روزهای ملتهب فوتبال ایران او کجاست؟ آیا رئیس فدراسیون فوتبال باید در مواجهه با این سؤال که «کدام بازی تیم ملی قطعی شده؟» بگوید در ایران نیستم و از این مسأله بی اطلاعم؟!
آیا صرف نبودن در ایران می تواند چنین پاسخی را منطقی جلوه دهد؟! و اصلاً این مسأله در عصر ارتباطات دلیل کافی و منطقی محسوب می شود؟ به نظر می رسد بدترین روزهای فوتبال را سپری می کنیم و اتفاقات پیش رو اصلاً خوشایند نیست چون آقای کفاشیان و دوستانش در فدراسیون اهمیت بازی های لیگ، بازی های تدارکاتی و اصولاً اهمیت فوتبال را نه می دانند و نه آن را درک کرده اند! به راستی وضعیت تا کی و چگونه می خواهد اینگونه ادامه پیدا کند و آیا غیر از این است که علی کفاشیان مسیر فوتبال را اشتباهی می رود؟
بقیه رادرادامه مطلب بخوانید.

فدراسیون بی پول و ندار یک بخش از مشکلات علی کفاشیان است اما همه آن نیست. عدم عقد قرارداد با سرمربی تیم ملی و عدم کمک به دایی برای جمع و جور کردن این تیم که تیم همه مردم ایران است را داشته باشید تا برسیم به ۲ شغله بودن سرمربی تیم ملی که یک اشتباه بزرگ و تاریخی است. اشتباهی که نشأت گرفته از بی قراردادی و بی درو پیکری فدراسیون فوتبال است که نه با سرمربی اش قراردادی دارد و نه می تواند چیزی از دایی طلب کند!
با وضعیت کنونی، آینده فوق العاده ای نمی توانیم برای فوتبال ایران تصور کنیم چون واقعیت را نمی توان انکار کرد. امروز حتی وقتی به ترکیب تیم فنی تیم ملی هم نگاه می کنیم متوجه می شویم که پای یک ریش سفید و سرپرست فوتبالی در این میان خالی است؛ کسی که به حرمت موهای سپیدش و تجربه بیشترش، مورد مشورت دایی در برخورد با خبرنگاران، مردم، بازیکنان و حتی همین مسئولین فدراسیون باشد. این دیوار تا ثریاکج می رود چون همه چیزش روی هواست و ما علاوه بر نگرانی برای خود تیم ملی، نگران علی دایی هم هستیم که اسطوره است و بزرگ اما برای بزرگتر شدن هنوز جوان است و جوانی می کند. دایی علاوه بر اینکه جوان است تنها هم هست و نه از سوی فدراسیون حمایت می شود و نه از روی نیمکت کسی را دارد که نقش پدر خانواده را برای او ایفا کند.
به هرحال ما که تصور می کنیم روزهای خوبی برای فوتبال ایران دیده نمی شود و اگر هم اتفاق مثبتی رخ دهد نه از روی برنامه ریزی و حرکتی ارگانیکی که از روی شانس و تصادف است و گرنه به هم ریخته ترین وضعیت تاریخ فوتبال را امروز شاهد هستیم این در حالی است که پس از ناتوانایی در عقد قرارداد با کلمنته و دیگر مربیان اروپایی زمان زیادی سوخته بود و نیاز شدیدی به همدلی و اتحاد برای رسیدن به جام ۲۰۱۰ حس می شد اما امروز از رئیس کمیته انضباطی و کمیته داوران بگیرید تا نایب رئیس و رئیس و اعضای هیأت رئیسه فدراسیون با هم مشکل دارند و به این ترتیب همه چیز آشفته به نظر می رسد.
از سویی دیگر تیم های حریف و رقیب فوتبال ایران با برنامه ای دقیق از ۲ سال پیش کارشان را شروع کرده اند که در چنین شرایطی صعود ایران به جام ۲۰۱۰ با اصل قانونی نانوشته فوتبال که می گوید: «مهمترین اصل در موفقیت مدیریت صحیح است» منافات دارد. انصافاً در چنین شرایطی که فدراسیون فوتبال به مثابه لشکر شکست خورده است و هیچ چیز سرجای خودش نیست باید به صعود امیدوار بود؟!
صبر می کنیم تا آخر این قصه را ببینیم و آرزو می کنیم ابر و باد و مه و خورشید و فلک به کمک ایران بیایند و برای جام ۲۰۱۰ جشن صعود بگیریم و همه آنچه امروز پیشگویی می کنیم غلط از آب در آید یا اینکه از همین امروز به بعد فدراسیون در اقدام هایی ضربتی و سریع شرایط را به سود خودش و مردم عوض کند.به هرحال روزهای آینده روزهایی رنگ و رو رفته به نظر می رسند؛ روزهایی که اگر چه تیره و تار نیستند آبی هم نیستند! و اما قصه فوتبال ایران پس از تعلیق، هنوز قصه ای ناامید کننده است که روزهای خوشی را نمی بیند بازهم صبر می کنیم...!
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد