در مورد آزادی اندیشه وفکر میباشد.

این وب سایت هدفی جزتقریب افکار واندیشه ها چیزی دیگر ندارد وکلیه افکار پیش ما محترم میباشند.ازادی واندیشه یعنی زنده باد مخالف.

در مورد آزادی اندیشه وفکر میباشد.

این وب سایت هدفی جزتقریب افکار واندیشه ها چیزی دیگر ندارد وکلیه افکار پیش ما محترم میباشند.ازادی واندیشه یعنی زنده باد مخالف.

پیامدهای بی حجابی و بی عفتی از نظر اسلام

 

آزادی در مسائل جنسی سبب شعله ور شدن شهوات به صورت حرص و آز می گردد، از نوع حرص و آزهائی که در صاحبان حرمسراهای رومی و ایرانی و عرب سراغ داریم ولی ممنوعیت و حریم، نیروی عشق و تغزل و تخیل را به صورت یک احساس عالی و رقیق و لطیف و انسانی تحریک می کند و رشد می دهد و تنها در این هنگام است که مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداعها و فلسفه ها می گردد. بدون شک آن مقدار که تبرج و خودنمائی زن در اجتماع و معاشرتهای آزاد سبب انحراف جنسی می شود به مراتب بیشتر از آن است که محرومیت و دست نارسی سبب می گردد.

اگر در مشرق زمین محرومیتها باعث انحراف جنسی و همجنس بازی شده است ، در اروپا شهوترانیهای زیاد باعث این انحراف گشته است، تا آنجا که در بعضی کشورها همانطور که در روزنامه های خبری خواندیم رسمی و قانونی شد و گفته شد چون ملت انگلستان عملاً این کار را پذیرفته است قوه مقننه باید از ملت پیروی کند. یعنی نوعی رفراندوم قهری صورت گرفته است. بالاتر اینکه در مجله ای خواندم در بعضی کشورهای اروپائی پسرها رسماً با یکدیگر ازدواج می کنند. در شرق هم، محرومین آن قدر سبب رواج انحراف جنسی نبودند که صاحبان حرمسراها بودند، و به اصطلاح اعراب، این انحراف از " بلاط " ملوک و سلاطین آغاز شده است.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکى لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ؛ به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و فروج خود را حفظ کنند، این براى آنها پاکیزه تر است، خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است(سوره نور/30). اسلام مى گوید کامیابیهاى جنسى اعم از آمیزش و لذت گیریهاى سمعى و بصرى و لمسى مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه، و مایه آلودگى و ناپاکى جامعه مى باشد که جمله «ذلک ازکى لهم» در آیات فوق اشاره به آن است.

بی حجابی باعث بیماریهای روانی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بی بندوبار، هیجانها و التهابهای جنسی را فزون می بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در می آورد. غریزه جنسی، غریزه ای نیرومند، عمیق و " دریا صفت " است، هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش تر می گردد، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند، شعله ورتر می شود. اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است. روایات زیادی درباره خطرناک بودن غریزه ای که مرد و زن را به یکدیگر پیوند می دهد وارد شده است. روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. همانطور که بشر - اعم از مرد و زن - در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد، در ناحیه جنسی نیز چنین است.

هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و هیچ دلی از هوس سیر نمی شود. و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت. دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و بیماریهای روانی می گردد تحریک و تهییج بی حساب غریزه جنسی عوارض وخیم دیگری نظیر بلوغهای زودرس و پیری و فرسودگی نیز دارد. چرا در دنیای غرب این همه بیماری روانی زیاد شده است؟ علتش آزادی اخلاقی و جنسی و تحریکات فراوان سکسی است که به وسیله جرائد و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمی و غیر رسمی و حتی خیابانها و کوچه ها انجام می شود.

در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی براساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود. برهنگى زنان که طبعاً پیامدهائى همچون آرایش و عشوه گرى و امثال آن به همراه دارد مردان مخصوصاً جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار مى دهد تحریکى که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهاى بیمارگونه عصبى و گاه سرچشمه امراض روانى مى گردد، مگر اعصاب انسان چقدر مى تواند بار هیجان را بر خود حمل کند؟ مگر همه پزشکان روانى نمى گویند هیجان مستمر عامل بیمارى است؟ مخصوصاً توجه به این نکته که غریزه جنسى نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمى است و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکى شده، تا آنجا که گفته اند هیچ حادثه مهمى را پیدا نمى کنید مگر اینکه پاى زنى در آن در میان است! آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگى به این غریزه و شعله ور ساختن آن بازى با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانه اى است؟ اسلام مى خواهد مردان و زنان مسلمان روحى آرام و اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند.

افزایش طلاق یکی از نتایج بی حجابی و بی عفتی
علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد می شود، جواب می دهند که حالا زود است، ما هنوز بچه ایم و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی می کنند همین است. معاشرتهای آزاد و بی بند و بار پسران و دختران، ازدواج را به صورت یک وظیفه و تکلیف و محدودیت در آورده است که باید آن را با توصیه های اخلاقی و یا احیاناً - چنانکه برخی از جرائد پیشنهاد می کنند - با اعمال زور بر جوانان تحمیل کرد.

آمارهاى قطعى و مستند نشان مى دهد که با افزایش برهنگى در جهان طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشوئى در دنیا به طور مداوم بالا رفته است، چرا که هر چه دیده بیند دل کند یاد و هر چه دل در اینجا یعنى هوسهاى سرکش بخواهد به هر قیمتى باشد به دنبال آن مى رود، و به این ترتیب هر روز دل به دلبرى مى بندد و با دیگرى وداع مى گوید. در محیطى که حجاب است (و شرائط دیگر اسلامى رعایت مى شود) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. ولى در بازار آزاد برهنگى که عملاً زنان به صورت کالاى مشترکى (لااقل در مرحله غیر آمیزش جنسى) در آمده اند دیگر قداست پیمان زناشوئى مفهومى نمى تواند داشته باشد و خانواده ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشى مى شوند و کودکان بى سرپرست مى مانند.

گسترش دامنه فحشاء، و افزایش فرزندان نامشروع
گسترش دامنه فحشاء، و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهاى بى حجابى است که فکر مى کنیم نیازى به ارقام و آمار ندارد و دلائل آن مخصوصاً در جوامع غربى کاملاً نمایان است، آنقدر عیان است که حاجتى به بیان ندارد. نمى گوئیم عامل اصلى فحشاء و فرزندان نامشروع منحصراً بى حجابى است، نمى گوئیم استعمار ننگین و مسائل سیاسى مخرب در آن مؤثر نیست، بلکه مى گوئیم یکى از عوامل مؤثر آن مسأله برهنگى و بى حجابى محسوب مى شود و با توجه به اینکه فحشاء و از آن بدتر فرزندان نامشروع سرچشمه انواع جنایتها در جوامع انسانى بوده و هستند، ابعاد خطرناک این مسأله روشن تر مى شود.

هنگامى که مى شنویم در انگلستان، در هر سال - طبق آمار - پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنیا مى آید، و هنگامى که مى شنویم جمعى از دانشمندان انگلیس در این رابطه به مقامات آن کشور اعلام خطر کرده اند - نه به خاطر مسائل اخلاقى و مذهبى - بلکه به خاطر خطراتى که فرزندان نامشروع براى امنیت جامعه به وجود آورده اند، به گونه اى که در بسیارى از پرونده هاى جنائى پاى آنها در میان است، به اهمیت این مسأله کاملاً پى مى بریم، و مى دانیم که مسأله گسترش فحشاء حتى براى آنها که هیچ اهمیتى براى مذهب و برنامه هاى اخلاقى قائل نیستند فاجعه آفرین است، بنابر این هر چیز که دامنه فساد جنسى را در جوامع انسانى گسترده تر سازد تهدیدى براى امنیت جامعه ها محسوب مى شود، و پى آمدهاى آن هر گونه حساب کنیم به زیان آن جامعه است. مطالعات دانشمندان تربیتى نیز نشان داده، مدارسى که در آن دختر و پسر با هم درس مى خوانند، و مراکزى که مرد و زن در آن کار مى کنند و بى بند و بارى در آمیزش آنها حکمفرما است، کم کارى، عقب افتادگى، و عدم مسئولیت به خوبى مشاهده شده است.

فلج شدن نیروی کار
کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می کند. برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفته اند: " حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است " بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است. حقیقت اینست که این وضع بی حجابی رسوا که در میان ما است و از اروپا و آمریکا هم داریم جلو می افتیم از مختصات جامعه های پلید سرمایه داری غربی است و یکی از نتائج سوء پول پرستی ها و شهوت رانیهای سرمایه داران غرب است، بلکه یکی از طرق و وسائلی است که آنها برای تخدیر و بی حس کردن اجتماعات انسانی و در آوردن آنها به صورت مصرف کننده اجباری کالاهای خودشان به کار می برند.

آیا اگر زن ساده و سنگین به دنبال کار خود برود برای اجتماع بهتر است یا آنکه برای یک بیرون رفتن چند ساعت پای آئینه و میز توالت وقت خود را تلف کند و زمانی هم که بیرون رفت تمام سعیش این باشد که افکار مردان را متوجه خود سازد و جوانان را که باید مظهر اراده و فعالیت و تصمیم اجتماع باشند به موجوداتی هوسباز و چشم چران و بی اراده تبدیل کند؟ عجبا! به بهانه اینکه حجاب، نیمی از افراد اجتماع را فلج کرده است ، با بی حجابی و بی بند و باری نیروی تمام افراد زن و مرد را فلج کرده اند. کار زن پرداختن به خودآرایی و صرف وقت در پای میز توالت برای بیرون رفتن، و کار مرد چشم چرانی و شکارچیگری شده است.

ابتذال زن و سقوط شخصیت او
مسأله ابتذال زن و سقوط شخصیت او در این میان نیز حائز اهمیت فراوان است که نیازى به ارقام و آمار ندارد، هنگامى که جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روز به روز تقاضاى آرایش بیشتر و خودنمائى افزونتر از او دارد، و هنگامى که زن را از طریق جاذبه جنسیش وسیله تبلیغ کالاها و دکور اطاقهاى انتظار، و عاملى براى جلب جهانگردان و سیاحان و مانند اینها قرار بدهند، در چنین جامعه اى شخصیت زن تا سرحد یک عروسک، یا یک کالاى بى ارزش سقوط مى کند، و ارزشهاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مى شود، و تنها افتخار او جوانى و زیبائى و خودنمائیش مى شود. و به این ترتیب مبدل به وسیله اى خواهد شد براى اشباع هوسهاى سرکش یک مشت آلوده فریبکار و انسان نماهاى دیو صفت!

در چنین جامعه اى چگونه یک زن مى تواند با ویژگیهاى اخلاقیش، علم و آگاهى و دانائیش جلوه کند، و حائز مقام والائى گردد؟! براستى درد آور است که در کشورهاى غربى، و غرب زده،بهترین شهرت وبزرگترین افتخار نصیب زنانی که بی حجاب وفسادکارند بنام زنان هنر پیشه وهنرمند تعلق میگرد .۰ 

نظرات 10 + ارسال نظر
چوک سورو سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:23 ب.ظ http://suru.blogsky.com

با سلام

ازادی اندیشه و فکر ، بدون ازادی عمل و اختیار امکان پزیر نیست !

مسله پوشش ، انسانها چیزی نیست که یک روزه و به دلخواه یک یا چند نفر بوجود امده باشد ، گر چه در یک مقطع از زمان عده ای سعی نموده یا سعی می کنند که با توجه به افکار خود شکل پوششی افراد جامعه نیز تعین کنند ولی این طرح بخاطر اجبار بودن و تحمیلی بودن ، نمی تواند یک فرهنگ پوششی پایداری باشد به محض از بین رفتن اهرام فشار ، شکل پوشش هم تعغیر می کند .
اما ارتباط دادن افزایش طلاق به بی حجابی ، نشان دهنده عدم درک نویسندگان مقاله از معضلات اجتماعی است ، فقر ، بی کاری ، اعتیاد ، سیغه ، و شرایت تاریخی باعث تعغیراتی در بنیاد خانواده و ناپایداری شکل سابق خانواده می گردد ، نه بی حجابی ! نوشته شما دقیقا کپی گفته های اخوندهای است که بر ایران حکومت می کنند .
فقر و فحشا دو پدیده اجتماعی هستند ، هرجا فقر بوده فحشا هم رواج یافته ، در جامعه اسلامی ایران که همه ملتش هم زن وهم مرد با حجاب هستند ، بالاترین رقم خودفروشی ، در خاور میانه دارد . فقر اقتصادی و فقر فرهنگی حاکم بر جامعه ایران عامل فحشا می باشند نه حجاب .
کشور نروژ ، کانادا ، نیوزلند و... که ازادترین ، بی حجابترین و با رفاه ترین کشور دنیا هستند ، دارای کمترین فاحشه می باشند !
-بعلت مشکلات اقتصادی و بالا رفتن سن ازدواج و از طرفی نیازمندیهای مادی جوانان که بعلت فقر خانواده دسترسی به انها مشکل گردیده ،
- اعتیاد بیش از شش میلیون نفر که اکثرا مردها و نیمی سر پرست خانواده هستند باعت شده که بعضی از زنان برای پرکردن شکم بچه هایشان تن به کاری بدهند که دل خواهشان نیست
-در اروپا فحشا علنی و اشکار است ،یعنی جا و مکانش و تعدادش مشخص است
- در ایران فحشا نیمه علنی و غیر اشکار و تعدادش نامعلوم وبعضا زیر حجاب پنهان گشته اند
امیدوارم که از این صراحت لهجه و نوشته من رنجیده خاطر نگردیده باشید .

موفق باشید

علیک السلام

شاید حق باشماست این فقط دیدگاه

ما نسبت به این مسئله بود .

دوست عزیز به زودی زود نظر حضرتعالی

در معرض عمومی قرار خواهد گرفت .

ونظر مابقی دوستان را درباره گفته حضرتعالی

خواهیم دید .

بهر جهت موفق باشید .

رویا چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 07:43 ب.ظ

با سلام
خیلی خوشحال هستم که به چنین نتیجه هایی رسیدین، امیدوارم همه تو زندگیشون پیاده کنن.
خدانگهدار

علیک السلام ؛

ممنون ومتشکر

ابوعمار چهارشنبه 29 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:22 ب.ظ http://majd21.blogfa.com

متشکر از مطلب زیبایتان

خیلی ممنون

محمداراسته پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 03:47 ب.ظ

باسلام وارادت قبلی وقلبی خدمت مدیرمحترم وبلاک ازادی واندیشه
استادبزرگوارهمچنین مقاله ئی رابه رای العین گذاشتن برای ماجوانان شصت ساله وکشیدن مان به دوران حرم سراهای شاهان وانداختن روی درروی بانسوان ویادازکنارساحل مدیترانه ویابه گفته شیخ اجل سعدی لیالی بغدادبعدخرابها
ویالیالی امارات درهمین امروز ویادگربه چشمان گرجی تاجرپسندورقص دربوم های شراعی از خوردبی تاجبل علی باتمام مخلفات به ۵۰۰درهم یکشب ادم رایادرودفراط نمیدانم یادجله ویانیل می اندازد وازلب ولوچه اش اب سرازیراستادبزرگوارعزیزم
شما چاه رادرکناردریاحفرکرده ئید واگراین بحث مقاله راتا دنیاهست ادامه دهی تمامی نداردازخلقت حضرت ادم وتا برانگیخته شدن خاتم نویسندها درباره زن جنگ زن درگذرزمان پابه پای تاریخ ازرقاصهای داستان های الف لیله ولیله ویا رقاصهای قرن بیست وبیست ویکم درمدیترانه تاساحل خلیج فارس وشبهای تهران دوران محمدکریم ارباب ومولن روژوباکارا ومیامی وباغات خصوصی منظورم رقصهای زیبای فاطمه رضائی معروف به جمیله است استادعزیز
یکی ازدوستان که مقاله شمارا دروبلاک خودم دیده بودهمین امروز میگفت بنویس استاد داغ ماراتازه نکن البته که شوخی میکرد وبنده نیزخواستم بگویم این نوشته شما همزادتاریخ است وشاید جلوتر بنده همیشه پای زر وزن رادرجنگ های بزرگ دنبال کرده ام وانشالله ادامه بدهید وراه به جائی ببرد وما استفاده کنیم وخوشحال باشیم که جزو پنج ملیون وبسایت بسته شده نبوده ئیم که البته بنده چندروزی ایست میخواهم ازیکجائی دوتا عکس اپلود کنم نمیتوانم وهمین است که بنده بیکارمانده ووبلاکم به روزنمیرسداستدعادارم ازشوخیهای بنده نرنجید ومیدانم حق باشمااست
برای شما وبرای دوستان تان که بازهم مقالهای زیبائی مینویسند وشما درصفحه وبلاک قرار میدهید ارزوی موفقیت دارم البته خداکند که شکربنده داستان بوستان وشیخ سعدی واتش دربازار بغداد نباشد که فرصت چهل ساله برای توبه اش باقی نیست وسلام

علیک السلام دوست عزیز
نگاه کنید هدف ما این نبوده که شمارا به یاد ایامی که تعریف

کرده اید بیندازیم .

به امید خدا نظر حضرتعالی دردید عموم میگذاریم تا ببینیم

دوستان نظرشان چیست .

مهدی نادری نژاد پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:51 ب.ظ http://www.mehre8000.blogfa.com

با سلام
از آشنای با شما خوشحالم.به مطلب وموضوع خوبی اشاره کردید. گمان می کنم شما ساکن مغرب زمین باشید چیزی که فرمودید بی شک واقعیتی است که مصلحان دینی و اجتماعی بارها بدان اشاره کرده اند .قران کریم هم در آیات متعدد به این مهم با رها اشاره کرده .بحث دامنگستر و مهمی است .متشکرم.

علیک السلام ؛
ماهم ازآشنایی باشما خوشحال هستیم

ممنون ازلطفتون

موفق باشید .

سائس پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:05 ب.ظ http://saies.blogfa.com

دوست نازنینم سلام!
با سپاس از حضور پرمهرتان در وبگاه "حدیث عشق" و به امید صحتمندی وسلامتی وجود نازنین ات، امدم و مطلب زیبای شما را خواندم و استفاده کردم . یقیناً که همینطور است چنانچه گفته اند زن در حجاب مانند در در صدف است. به هر حال عزیزم با غزل تازه ای به روزم و انتظار آن یار مهربان را به سر می برم تا باشد از نظرات، انتقادات و پیشنهادات سالم و ارزشمند تان مستفید گردم. موفق و کامگار باشی دوست خوبم!!!

علیک السلام

ماهم ازحضورت دروب مانهایت تشکر

وقدردانی میکنیم .

برادر عزیز به امید اینکه شاهد حضور

دوبارتون دروب مان باشیم .


موفق باشید

تریفه جمعه 1 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:50 ق.ظ http://www.trife-m.blogfa.com

سلام دوست عزیزم
ممنونم که به وبلاگ خودت سر زدی مقدمتان روی چشم.
برایتان آرزوی موفقیت می کنم .
برادرت امید.

علیک السلام

ممنون ازلطفتون

موفق باشید

علی جمعه 1 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 02:57 ب.ظ

سلام

به نظر من اینجوری قضاوت کردن و سیاه و سفید پنداشتن اینچنین مسئله بزرگ اجتمائی و تاریخی کمی نشانه از ساده انگاری و کج فهمی وهمچنین نا عادلانه است. و این شیوه مقایسه با جوامع غرب که من هم موافقم که غرب هم زیاد مشکل دارد به دور از شعار این وبلاگ در جهت ( تقرب افکار و اندیشه هاست).

تو آئینه بخود نگاه کردن خیلی هم خوب و لازمه و افراد زشت معمولا" ازآئینه دل خوشی ندارند.

ولی دو گروه مهمی از افراد خانمها و و آقایان به طور مرتب وقت بیشتری را جلو آئینه سپری میکنند:

1.آن دسته که کمی دچار اختلالات شخصیتی هستند و طبعا"احتیاج به کمک روان
درمانی دارند.

2. دسته دوم دختر خانمها وآقا پسرهائی هستند که نیاز عاطفی بیشتری به جلب توجه دیگران را دارند و به آن خود باوری لازم نرسیده اند که زیبائی صرفا" به ظاهر آدمی نیست.

متاسفانه این مشکل عمده جامعه و خانواده است که با داشتن ارزشهای غلط مانع رشد و بالندگی این نیاز مبرم اجتمائی فرزندان خود شده اند.

به همین خاطرساده ترین وارزانترین ابزار برای جلب توجه نمودن در قبال دیگران از جمله متوسل شدن به آئینه و آرایش است که تا آنجائی که امکان دارد ظاهر خود را جذاب نمایند تا با دیگران نیز بتوانند رقابت کنند.
و در نتیجه این همه انرژی و وقت به هدر میرود و فرد غافل از سیرت خویش میشود.

علیک السلام دوست عزیز

بانهایت تشکروقدردانی از شما دوست عزیز

دراولین فرصت نظرحضرتعالی

دروب گذاشته خواهد ومی بیبنیم بعدا دوستان

تا چه اندازه باشما موافق هستند




موفق باشید

لاری جمعه 8 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 05:19 ق.ظ

سلام
مولانا ۸۰۰ سال پیش در کتاب فیه مافیه(اندر اوست آنچه در اوست) در این مورد می گوید:

نانی را بگیر زیر بغل کن و از مردم منع می کن و می گو که این را البته به کس نخواهم دادن، چه جای دادن که نخواهم نمودن! اگر چه از نان بر درها افتاده است و سگان نمی خورند از بسیاری نان و ارزانی، اما چون منع آغاز کردی همه خلق رغبت کنند در بند آن نان گردند و از در شفاعت و شناعت آیند که البته خواهیم که آن نان را که منع می کنی و پنهان کرده ببینیم علی الخصوص که آن نان را سالی در آستین کنی و مبالغه و تاکید کنی در نادادن و نانمودن، رغبتشان در آن نان از حد و اندازه بگذرد که: الانسان حریص علی ما منع. هر چند که زن را امر کنی که پنهان شو، او را دغدغه خود را نمودن بیشتر شود و خلق را از پنهان شدن او رغبت به آن زن بیش گردد. پس تو نشسته ای و رغبت را از دو طرف تیز می کنی و می پنداری که اصلاح می کنی، آن خود عین افساد است. اگر او را گوهری باشد که بخواهد فعل بد (خوب، باید اشتباه چاپی باشد) کند اگر منع کنی و اگر نکنی او بر آن طبع نیک خود و سرشت پاک خود خواهد رفتن و فارغ باش و تشویش مخور، و اگر بعکس این باشد باز همچنان بر طریق خود خواهد رفتن، منع جز رغبت را افزون نمی کند، علی الحقیقه، اما او را از بیگانه مستور باید داشت. دیگر آنکه اگر خواهی که از زن کار بد ظاهر نشود تو خود از همه کارهای فسق و زنا و لواطه نگاهدار و به هیچ وجه به چشم خیانت در زنان مردم نظر مکن. بر حق تعالی غلط روا نیست وقتی که تو نکنی حق تعالی نگاه دارد و با تو نکند.
غیرت آن است که خود را پاک نگاهداری تا حق تعالی زن و فرزند تو را پاک نگاهدارد.

بعد از ۸۰۰ سال ما چه می کنیم و یا چه کرده ایم؟ آیا گامی پیش تر نهاده ایم؟
با آرزوی سلامتی و شادی برای شما و همه آزاد اندیشان.

علیک السلام

باتشکر دوست عزیز

استفاده بردیم


موفق باشید

عبدالحمید سعدینی شنبه 9 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:35 ق.ظ http://hamidsadini

ضمن پوزش از تأخیر درج نظر دراین پست می خواهم عرض کنم که با بسیاری از موارد مطرح شده در این مطب مخالفم . ما درخصوص وضعیت حجاب نباید از تجربه گرانقدر مسلمانان ترکیه به راحتی بگذریم. در آنجا هرحکومت هرکاری کرد تا حجاب را نابود کند ولی نتواست . رضا شاه هم تجربه نا موفقی داشت . چرا؟ لطفا این قضایا راهم در تحلیلتان بگنجانید. متشکرم وعزت زیاد

ضمن تشکراز شما دوست عزیز

مطالب شمادر بحثهای آینده گنجانده

خواهد شد

موفق باشید

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد