فکر و هنر در ولایتهای خاوری اسلام
11-450 هـ ق (632-1058م)
I – دانشوری
به طوری که از احادیث نبوی معلوم میشود، پیامبر مردم را در طلب علم تشویق میکرد و این کار را محترم میداشت، و از این جهت با اغلب مصلحان دینی تفاوت داشت. گفته بود: «هر که به راهی رود که علمی جوید، خدا برای وی راهی به سوی بهشت بگشاید … مرکب عالمان دانا را با خون شهیدان وزن کنند و مرکب عالمان از خون شهیدان برتر باشد.» ارتباط مسلمین با فرهنگ یونانی دیار شام حس رقابت علمی یونان را در ایشان برانگیخت، و چیزی نگذشت که در قلمرو اسلام دانشور و شاعر مقامی ممتاز به دست آوردند.
آغاز تعلیم اطفال از آن وقت بود که سخن توانستند گفت؛ از همان وقت که شهادتین را به آنها یاد میدادند. در شش سالگی بعضی برده زادگان، عدهای از دختران، و همة پسران را، به جز پسران اغنیا که معلمان خصوصی داشتند، به مدرسة ابتدایی میبردند که معمولا در یکی از مساجد و احیاناً در مجاورت یک چشمة عمومی در هوای آزاد بود. تعلیم در این گونه مدرسهها معمولا رایگان بود، یا دستمزد آن چنان ناچیز بود که همة مردم قادر به پرداخت آن بودند. معلم از پدر طفل مبلغی میگرفت که بیشتر از دو ریال در هفته نبود؛ باقی مخارج را مردم نیکوکار میپرداختند. برنامة تعلیم بسیار ساده بود: تعلیم نماز بود و قرائت قرآن و حفظ آیات و آشنایی با مقررات دینی وقصهها و مبادی اخلاقی و شریعت که در قرآن هست. نوشتن و حساب را برای مرحلة بالاتر گذاشته بودند، شاید از این جهت که نوشتن در مشرق زمین هنری است که محتاج تمرین مخصوص است. به علاوه، به طوری که مسلمانان میگفتند، نویسنده را همه جا میشود یافت. هر روز قسمت کمی از قرآن را به خاطر میسپردند، آنگاه به صدای بلند میخواندند. هدف همة متعلمان این بود که تمام قرآن را به خاطر سپارند؛ اگر موفق میشدند، عنوان حافظ مییافتند و منزلتی برجسته داشتند. به نظر مسلمانان کسی که نوشتن و
تیراندازی و شنا آموخته بود «مرد کامل» بود. مذاکره طریقة تعلیم، و عصا ابزار آن بود. تنبیه معمولی این بود که با ترکة خرما به کف پا میزدند. هارون الرشید به معلم فرزندش امین گفته بود: «نباید ساعتی بگذرد مگر آنکه چیزی به او تعلیم داده باشی. اما غمگینش نکن که ذهنش بمیرد، و چندان ملایمت مکن که به تنبلی خو کند؛ تا توانی او را به مدارا اصلاح کن، و اگر سود نداد، شدت و خشونت کن.»
هدف تعلیمات ابتدایی تقویت اخلاق و هدف مرحلة بعد آموختن علم بود. معلم در مسجدی پهلوی ستون یا دیواری مینشست و درسی از تفسیر، حدیث، فقه، و شریعت تقریر میکرد. یک وقت هم دولت این مدرسههای متوسطه را تحت نظر گرفت و مخارج آن را پرداخت و علم نحو فقهاللغه، بلاغت، ادب، منطق، ریاضیات، و هیئت را نیز به برنامة دینی افزود. علم نحو مورد توجه خاص بود، زیرا زبان عرب را از همة زبانها کاملتر میدانستند و بیغلط به کار بردن آن برای مردم تعلیم یافته امتیاز مهمی بود. در این مدرسهها نیز تعلیم رایگان بود، معلمان و شاگردان مقرری و مخارج خود را احیاناً از دولت یا از منابع خیرات و صدقات میگرفتند. در مدرسهها، جز در مورد قرآن، اهمیت معلم بیشتر از کتاب بود و شاگردان بیشتر از افراد میآموختند تا از کتاب. طالبان علم در اطراف قلمرو اسلام میگشتند تا معلم معروفی را ببینند. هر که میخواست در شهر خود احترامی داشته باشد میبایست به مکه یا بغداد یا دمشق یا قاهره سفر کند و در آنجا از یک یا چند تن از علمای بزرگ، علم آموزد. این ادبیات بینالمللی بآسانی در همة قلمرو وسیع اسلام رواج و انتشار گرفت، زیرا در سراسر جهان اسلام، هر قدر هم مردم آن گوناگون بودند، زبان تعلیم و ادبیات عربی بود، که دامنة انتشار آن بیش از زبان لاتینی گسترش یافته بود. مسافر در قلمرو اسلام به هر شهری میرسید یقین داشت که تقریباً در هر یک از اوقات روز میتواند در مسجد بزرگ شهر یک بحث علمی را بشنود؛ طلبة مسافر غالباً میتوانست در مدرسة شهر برای مدتی، علاوه بر تعلیم رایگان، جا و غذا نیز داشته باشد. مدرسه درجة علمی نمیداد؛ بالاترین هدف طلبه این بود که یک شهادتنامة خصوصی از استادی که به حضور او رسیده بود بگیرد تا معلوم شود در رشتهای که درس گرفته صلاحیت و کفایت یافته است. همة منظور طلبه تحصیل ادب بود ـ عادات نیک و تکمیل ذوق، حاضر جوابی و نکته سنجی و ظرافت، و کسب معلومات لازم برای یک مرد کامل و مهذب.
وقتی مسلمانان سمرقند را گشودند (94 هـ ق، 712م) ، تهیة خمیر کتان و دیگر گیاهان الیافدار را از چینیان آموختند، که از آن خمیر صفحات بسیار نازک میساختند و خشک میکردند. این صنعت به خاور نزدیک آمد و ، در زمانی که هنوز اوراق بردی (پاپیروس) فراموش نشده بود، به جای کاغذ پوستی به کار رفت. نخستین کارگاه کاغذسازی در قلمرو اسلام به سال 178 هـ ق (794م) در بغداد به دست فضل بن یحیی، وزیر هارون الرشید، گشوده شد؛ آنگاه مسلمین این صنعت را به سیسیل و اسپانیا بردند، و از آنجا به ایتالیا و فرانسه رسید. پیش از آن، کاغذ از سال
105 میلادی در چین به کار میرفت، در مکه از سال 89 هـ ق (707م)، در مصر از 184 هـ ق (800م)، در اسپانیا از 339 هـ ق (950م)، در قسطنطنیه از سال 494 هـ ق (1100م)، در سیسیل از 393 هـ ق (1102م)، در ایتالیا از 548 هـ ق (1154م)، در آلمان از 626 هـ ق (1228م)، و در انگلستان از 709 هـ ق (1309م). این اختراع به هر جا میرسید تألیف کتاب را آسان کرد. به گفتة یعقوبی، در ایام او (278 هـ ق، 891م) بیش از یکصد کتابفروشی در بغداد بود که در آنجا، به جز فروش کتاب، از کتابها نسخهبرداری میکردند و خطوط تزیینی مینوشتند؛ مجامع ادبی نیز بود. بسیاری از طلاب علم، معاش خود را از استنساخ کتاب برای بازرگانان کتابفروش به دست میآوردند. در قرن دهم میلادی کسانی بودند که امضا و خط بزرگان را جمع آوری میکردند، و کتابدوستانی بودند که در مقابل نسخههای کمیباب بهای گزاف میپرداختند. مؤلفان از فروش کتاب خویش چیزی به دست نمیآوردند و در کار معاش به وسایل قابل اعتمادتر یا به عطای امیران و ثروتمندان تکیه داشتند، زیرا هدف ادبیات و هنر اقناع ذوق طبقة اشراف و مالداران صاحبجاه والانژاد بود.
در غالب مسجدها کتابخانهای بود؛ در بیشتر شهرها نیز کتابخانههای عمومی بود که تعداد زیادی کتاب داشت و درهای آن به روی طالبان علم گشوده بود. به سال 339 هـ ق (950م) در موصل یک کتابخانة عمومی بود که یکی از نیکوکاران تأسیس کرده بود و مطالعهکنندگان، به جز کتاب، کاغذ مورد احتیاج خود را نیز در آنجا مییافتند. تنها فهرست کتابهای موجود در کتابخانة عمومی ری ده مجلد قطور شده بود. کتابخانة بصره به دانشورانی که در آنجا مطالعه میکردند مقرری و اعانههایی میداد. یاقوت حموی، جغرافیدان معروف، سه سال در کتابخانة مرو و خوارزم به فراهم کردن اطلاعات برای کتاب معجم البلدان اشتغال داشت. وقتی مغولان بغداد را ویران کردند، سی و شش کتابخانة عمومی در آنجا بود، و این به جز تعداد بیشمار کتابخانههای خصوصی بود، زیرا رسم بود که هر یک از ثروتمندان مقدار زیادی کتاب داشته باشد. امیر بخارا یک طبیب معروف را به دربار خود دعوت کرد؛ او نپذیرفت و گفت چهار صد شتر برای حمل کتابهای خود لازم دارد. وقتی واقدی درگذشت، ششصد صندوق پر از کتاب به جا گذاشت که برای برداشتن هر صندوق دو مرد لازم بود. بعضی بزرگان (چون صاحب بن عباد) به قدر همة کتابخانههای اروپا کتاب داشتند. در هیچ یک از کشورهای جهان، به جز چین در ایام مینگ هوانگ، نظیر شوق و علاقهای که از قرن هشتم تا یازدهم میلادی در قلمرو اسلام برای جمع آوری کتاب بود به وجود نیامد. در این چهار قرن زندگی فرهنگی مسلمانان به اوج رسید. در هزاران مسجد قلمرو اسلام، از قرطبه (کورذووا) تا سمرقند، شمار دانشوران کمتر از ستونها نبود، و علم و فصاحتشان در ایوانها انعکاس داشت. راههای کشور از گروه
بیشمار جغرافیدانان و مورخان و عالمان الاهی پر بود که در طلب علم و حکمت روان بودند. در دربار صدها امیر آهنگ قصاید شاعران و مباحثات فلسفی منعکس بود؛ هیچ کس جرئت نداشت مال فراوان داشته باشد مگر آنکه با مال خود ادبیات و هنر را کمک کند. اعراب تیزهوش سریع الانتقال خیلی زود همة فرهنگ ملل مغلوب را فرا گرفتند، و اقوام مغلوب چنان نرمش نشان دادند که اکثریت شاعران و عالمان و فیلسوفانی که زبان عرب را از لحاظ علم و ادب غنیترین زبان جهان کردند از میان ایشان برخاستند؛ در این گروه، فیلسوف و عالم و شاعر عرب اقلیتی ناچیز بودند.
در این دوران، دانشوران مسلمان اساس ادبیات ممتاز عربی را استوار کردند؛ با تحقیقات وسیع خویش در نحو، زبان عرب را منطق و میزان بخشید؛ با فرهنگهایشان گنجینة لغات این زبان را نظم و دقت عطا کردند، با جنگها و دایرةالمعارفها و خلاصه برداشتههایشان از زوال بسیاری از چیزها جلو گرفتند؛ و در زمینة نقد متون ادبی و تاریخی کوشیدند. ما محتاج به تذکار نام این دانشوران نیستیم، کافی است که به فضلشان معترف باشیم و از اعمالشان تمجید کنیم.
---------------------------------
منابع:
۱-تاریخ الاسلام ۲تاریخ طبری ۳تاریخ تمدن وغیره
جنبش اجتماعی منتقدان فارسی1 از شما دعوت می کند به جمع منتقدان این شبکه بپیوندید.مایل به تبادل لینک هستیم
سلام به کوشندگان وبلاگ آزادی اندیشه
دوستان اندیشمند بدون مقدمه عرض کنم که افکار و اندیشه انسانها معلول روابط و مناسباتی است که آنان با یکدیگر در جامعه دارند. از آنجاییکه روابط اقتصادی بعنوان اس و اساس علت تاثیرگذار
این مناسبات عمل می کند،از دیدگاه جامعه شناسانه و علمی
تقریب افکار و اندیشه محال و غیر علمی بنظر می رسد. ولتر می گوید من حاضرم جانم را بدهم تا تو حرفت را بزنی. ولی ما آیا در
چه بخشی از جامعه خودمان نمود عینی همچون سخنی را شاهدیم. مگر دوستان مذهبی دو آتشه ما ادعا نمیکنند که حضرت محمد با کافر و مجور جر و بحث می کرده حالا بماند که این حرف درست است یا نه، چطور است که مسلمان ترین رهبران سیاسی فعلی حتی تحمل شنیدن این خواست مردم را که رای ما کجاست؟ ندارند. اگر نه منافع مادی و اقتصادی است شما بفرمایید بگویید چیست.آیا شما مقالات و نوشته های من را منتشر می کنید؟ مگر ادعا ندارید ،میخواهید نزدیکی و خویشاوندی بین افکار بوجود بیاورید. این گوی و این میدان.اگر
موافقید اطلاع دهید تا من هم مقالات شما را در وبلاگم نشر دهم.
با آرزوی پیروزی هر چه بیشتر برای شما - منصور دریا دل
سلام . خوبین ؟
مارو هنوز بیاد دارین ؟
با درود خدمت همشهری عزیز تشکر که از این که به سورو سر زدی .
شما نقش روابط اجتماعی و جامعه در رشد و فراگیری انسانها کم اهمیت و بیشتر جنبه دینی و تعلیم در چهار چوب خانواده یا مسجد مطرح می کنید . فرا گیری قران ان هم حفظ کردن کار راحتی نست . و انرژی زیادی می گیرد و کودک را بیشتر در چهار چوب دینی و محدود پرورش می دهد من خودم تقریبا تمامی سی قسمت جزء قران حفظ کردم یعنی سه سال تابستون بجای فراگیری موسیقی یا ورزش و مطالعات دیگر که می توانست به رشد فکری و دانش من کمک کند مشغول مکتب رفتن و فراگیری قران بودم . در دنیای مدرن نیاز بشریت فرا تر از چهار چوب کتابهای مذهبی می باشد .
برادر عزیز
اگر عیبی وجود دارد از مسلمانی ماست نه از اســــــــــــــــلام
موفق باشید
سلام دوست عزیز با تصاویری جدید بروزم.........؟
سلام دوست عزیز یه سوال دارم.من قبلا وقتی عکسامو آپلود میکردم به راحتی آپلود میشدند حالا که با همان سایت میخوام آپلود کنم اینجوری جواب میده(امکان درج چنین پستی به دلیل وجود اسکریپ یا لینک غیرمجاز وجود ندارد) منظورش چیه لطفا راهنمائی کنید....؟ .....اگه سایتی خوب برای آپلود سراغ داری معرفی کنید متشکرم.
علیک السلام
خبرتان میکنم
سلام
در اروپا فرانسه بلژیک به ججاب خانم مسلمونا گیر
دادن راجع به این بحثی باز کنین نظرتون چیه؟
سلام دوستان
با عرض سلام خدمت شما دوستان که با انتقادات وبیشنهادات خوب خودتان تو این یک سال ما را یاری دادید تا یک وبلاگ برباری دادشته باشیم ممنونم از همه تان . با عرض بوزش بابت فیلتر شدن وبلاگم میخواستم عرض کنم که لطف کنید ادرس لینگ وبلاگم را تصلیح بکنید . چون ادرس وبلاگ در ایران بخاطر فیلتر شدنش تعغیر کرده
چگونه رمضان را غنیمت بشماریم؟
برادر و خواهر مسلمان
رمضانی دیگر از راه می رسد، ماهی که به خاطر خصوصیات و ویژگیهای خاص خود بر همه ماههای سال برتری دارد:
- ماه روزه است که رمز بندگی و اخلاص است.
- ماه تقوی است که راه سعادت و خوشبختی است.
- ماه صبر و شکیبایی در عبادت و ترک گناه است که شیرینی و لذت ایمان را به بار می آورد.
- ماه توبه و استغفار است که رحمت بی کران الهی را بر بندگانش باز و موجبات غفران و بخشش را فراهم می سازد.
بیایید ما و شما هم از جمله آن رستگارانی باشیم که رمضان را با اخلاص روزه گرفته و به عفو و گذشت الهی در این ماه خیر و برکت نائل گشته اندو خود را از عذاب آخرت نجات داده و مستحق پاداش بیکران الهی قرار داده اند. امید است با توفیق حق تعالی چنین باشد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
ســــــــــــــلام استاد بزرگوار
قوت مغرب نه از چنگ ورباب نی زرقص دختران بی حجاب
نی ز سحر دختران لاله رو نی ز عریان ساق و نی از قطع مو
بروزم استاد با مطلبی از تآسیس صندوق تحصیلی
منتظر حضور سبزتان هســــــــــــتم
با عرض سلام و خسته نباشید
وبلاگ گروگ با مطالبی متفاوت و مفید به روز شد
منتطر قدوم سبز شما [گل]